loading...
ورق پاره های دلم
هانیه بازدید : 125 دوشنبه 28 مرداد 1392 نظرات (2)

خدا میدونه چه حالی دارم و

واسه زنده موندن چه ها میکنم

به قول یه همراه از بچگی

یه بودن که باهاش زنده میمونم

همون که یروز از روزای بدش

منو پرت کرده تو دنیا, خودش

همینجا کنارم نفس میکشه

یه بار آه گفتم,چه هامیکشه

یه دنیای پرزرق وبرق قدیمی

که هرروز بیشتر میشه زمینی

یه خاک ازقدیم و ندیمای دور

که حالا پره از غبارا و دود

واسه شعر گفتن بهانه میخواد

واسه گریه کردن ترانه میخواد

یه دنیا همیشه پراز درد و آه........

یه دنیا همیشه پراز اشتباه..........

یه سیگار کنج لب و دود و چای

یه گیتار و تار و یه بی پول لال

یه آینده که هیچ بوده  امیدش

یه دیروزو افسوس های قدیمش

ته دفتر خسته ی خدشه ای

نوشته یه عمر خاطره بچه ای

که همو غمش یک عروسک شده

کمش تاب بازی اندک شده

شب و روز بی دلخوشی میگذره

ته چهار دیوار بی پنجره

یه شعرو یه اوازوشکست سکوتم

میون این همه صدا و دغدغم

همین بود خواستم از خودم

همین خوندن و پک به سیگاری که

تهش سرخ تر از قبل شده...

...لب خونی و خونِ دل

لب چشمه و آبِ گل...

اگه این همه درد تو سینه داری

مگه میشه که هیچوقت کم نیاری؟

مگه میشه از درد حسرت

یه آهم نگی توی خلوت؟

من از دردو رنج و دروغ مملوئم

من از آه و افسوس و ای کاش ها خسته ام

از این وزن های درهم شده

از این شعر طولانی شده...

...خدا میدونه چه حالی دارم و

واسه زنده بودن چه ها میکنم

 نگار 92/5/26

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط Dadash Nima در تاریخ 1392/05/31 و 11:40 دقیقه ارسال شده است

like
پاسخ : مرسی داداشم

این نظر توسط sima در تاریخ 1392/05/30 و 17:57 دقیقه ارسال شده است

شکلک
پاسخ : شکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلااام به دوستای گلم خیلی خیلی خوش اومدین من هانیه هستم و اینجا شعرا یا بهتر بگم دلنوشته های خودم و دوستم نگارو مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد و بتونین باهاشون ارتباط برقرار کنین هرکیم خواست شعرای خودشو اینجا بزاره باید عضو شه و دیگه... اهان باید بگم که اکثر شعرام خیال پردازیه وخودمو تو اون موقعیت تصور میکنم:)))چرا؟ چون دوست دارم اینطوری شعر بگم:)اما اگه شعرم مخاطب خاص داشته باشه یا تو شعر بهش اشاره میکنم یا در اخر شعرو بهش تقدیم میکنم! دیگه از توضیح خسته شدم بدوین بخونین نظرم یادتون نره البته خواهشا
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    در باره وبلاگ


    پروفایل مدیر


    سلااام به دوستای گلم خیلی خیلی خوش اومدین من هانیه هستم و اینجا شعرا یا بهتر بگم دلنوشته های خودم و دوستم نگارو مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد و بتونین باهاشون ارتباط برقرار کنین هرکیم خواست شعرای خودشو اینجا بزاره باید عضو شه و دیگه... اهان باید بگم که اکثر شعرام خیال پردازیه وخودمو تو اون موقعیت تصور میکنم:)))چرا؟ چون دوست دارم اینطوری شعر بگم:)اما اگه شعرم مخاطب خاص داشته باشه یا تو شعر بهش اشاره میکنم یا در اخر شعرو بهش تقدیم میکنم!

    خب دیگه از توضیح خسته شدم بدویین بخونین نظرم یادتون نره البته خواهشا!!!

    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 2,388
  • کدهای اختصاصی

    این سایت را در گوگل محبوب کنید: