در این هنگام تو در ذهنم
من و تو هرگز وهرگز
من و تو گم شدیم ساده
دراین دنیای لغزنده
من وتو اتشیم اتش...
من و تو شعله ایم شعله...
من وتو سوختیم در عشق
در این رویای بیهوده!
من و تو مثل بارانیم
من و تو شوق یک پرواز
من و تو مثل دریاییم
و من طوفان تر از طوفان...
و من...من قصه ی دردم
که باید تلخ بگریزم
ازین کابوس محنت بار
ومن گریان گریزانم
ومن هرگز نخواهم کرد
ومن هرگز فراموشت
وتو در یاد من هستی
ومن در فکر آغوشت
من و تو هرگز و هرگز
نمی دانیم نمی دانیم
در این ظلمت چرا راهی
به دریا ها نمی خواهیم؟
نمی دانی که آن راهی
که من را کرد خواهش ها
کجا گم شده در ظلمت
که شد طوفان رانش ها؟
و تو...تو غصه ی قلبم
تویی هرلحظه در قلبم
تویی آن عشق رویایی
تویی آن وهم شور انگیز
تویی حس من و حسرت
تویی آن عقده ی شیرین
تویی در عمق چشمهایم
تویی آن نور بینایی...
و من هرگز نیاسودم
و من هرگز نیاسودم
و من هر دم به دم با تو
و تو در خواب من هرشب!
من و تو گم شدیم بازهم
در این اعماق شب آهی
که من سر میدهم بازهم
یعنی یک دنیا تباهی...!
من وتو هرگز و هرگز
من وتو باز هم بی هم
من وتو عشق را خواستیم
من وتو مرگ را با هم!!!
من و تو غرق غم هاییم
من و تو رنجش فردا
من وتو هرگز و هرگز
مرا اینگونه است ایمان!!!!!!!!!!!!
L(((((((((((( هانیه تاریخ سرودن: 16/10/89