هرکجا که میروی
هرکس که میرسد
با چشمان ملامتگر
همدمت میشود
تو گوش میدهی
نگاه میکنی
چشم و گوشت
که همراه نباشند
باور نمیکنی
هرکجا که میروی
هرکس که میرسد
باور نمیکنی
ادامه میدهی
به رفتنت ادامه میدهی
غافل از کاسه ی ابی
که خالی بود
ادامه میدهی
ره که میرسد به خانه ات
میبینی از تو و هرچه داشتی
یک رد پا به جاست
یک رد پا فقط
از تو مانده است
درد دلت اشک میشود و
حرف غمت بغض
اینجا بدون من...
افسوست
چه سود؟!
حالا که رفته ای!
نگار تاریخ سرودن:23/5/92