loading...
ورق پاره های دلم
هانیه بازدید : 95 جمعه 25 مرداد 1392 نظرات (1)

هوا سرد است برف میبارد

دلم تورا چه سخت میخواهد

دل پر امید من یخ بست

در این هجوم چشمم میبارد

میبارد به روی احساسم

دانه های برف پرازغمگینی

تاب تحمل ندارد دلم

در چشمهایم احساس سنگینی!

دانه های برف آرام آرام

بوسه ی سردی میزند برمن

باد میخندد به روی من

بر نگاه من که پر شرم است!

میبندم باز من چشمم را

داغ میکند گونه هایم , اشک

خود ندانستم چه میخواهم

تو؟ یا قطره های اشک؟

از من و شرمم چه می ماند؟

چه بر من سخت باد میخندد!

در دل من این چه امیدیست؟

که تورا اینگونه میخواهد...

میبندم باز من چشمم را

داغ میکند گونه هایم , اشک

می دزدم از تو نگاهم را

میشوید شرمم را اشک!!!

 

هانیه   تاریخ سرودن:90/8/17

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط صبا در تاریخ 1392/05/30 و 14:32 دقیقه ارسال شده است

خوشا دردی که درمانش تو باشی
خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسار تو بیند
خوشا ملکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشی و خرمی و کامرانی
کسی دارد که خواهانش تو باشی
چه خوش باشد دل امیدواری
که امید دل و جانش تو باشی
همه شادی و عشرت باشد ای دوست
در آن خانه که مهمانش تو باشی
من طالب دردم دایم به بوی آن که درمانم تو باشی
پاسخ : فدااای تو عشقمیشکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلااام به دوستای گلم خیلی خیلی خوش اومدین من هانیه هستم و اینجا شعرا یا بهتر بگم دلنوشته های خودم و دوستم نگارو مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد و بتونین باهاشون ارتباط برقرار کنین هرکیم خواست شعرای خودشو اینجا بزاره باید عضو شه و دیگه... اهان باید بگم که اکثر شعرام خیال پردازیه وخودمو تو اون موقعیت تصور میکنم:)))چرا؟ چون دوست دارم اینطوری شعر بگم:)اما اگه شعرم مخاطب خاص داشته باشه یا تو شعر بهش اشاره میکنم یا در اخر شعرو بهش تقدیم میکنم! دیگه از توضیح خسته شدم بدوین بخونین نظرم یادتون نره البته خواهشا
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    در باره وبلاگ


    پروفایل مدیر


    سلااام به دوستای گلم خیلی خیلی خوش اومدین من هانیه هستم و اینجا شعرا یا بهتر بگم دلنوشته های خودم و دوستم نگارو مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد و بتونین باهاشون ارتباط برقرار کنین هرکیم خواست شعرای خودشو اینجا بزاره باید عضو شه و دیگه... اهان باید بگم که اکثر شعرام خیال پردازیه وخودمو تو اون موقعیت تصور میکنم:)))چرا؟ چون دوست دارم اینطوری شعر بگم:)اما اگه شعرم مخاطب خاص داشته باشه یا تو شعر بهش اشاره میکنم یا در اخر شعرو بهش تقدیم میکنم!

    خب دیگه از توضیح خسته شدم بدویین بخونین نظرم یادتون نره البته خواهشا!!!

    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 27
  • بازدید کلی : 2,391
  • کدهای اختصاصی

    این سایت را در گوگل محبوب کنید: